مبینامبینا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

عشق مامان و بابا

چرا؟ چرا؟ چرا؟

1392/8/17 1:24
نویسنده : مامان و بابا
697 بازدید
اشتراک گذاری

من روکاناپه داشتم کتاب میخوندم

مبینادر حالی که داشت می اومد تو بغلم پرسید:مامان چی میخونی؟

من:کتاب

مبینا:کتاب چی؟

من:کتاب تربیتی

مبینا:آهان

مبینا در حالی که داشت از سروکولم بالا میرفت

من:مامانی مواظب باش از پشت نیوفتی رو زمین خطر داره

مبینا:چرا؟

من:چون ممکنه سرت بشکنه خون بیاد خدایی نکرده

مبینا:چرا؟

من:خوب اگر بیافتی سرت میخوره زمین و میشکنه و ممکنه خون بیاد

مبینا:آهان.می افتم زمین سرم میشکنه     وای   خون میاد        اوه (یه مکث کوتاه) مای گاد

من:باتعجب از شنیدن این جمله ای که میتونم به جرات بگم تواین دو سال به اندازه انگشتان یه دست هم بکار نبردم.بهش گفتم تو این و از کی یاد گرفتی و مبیناهم با شیطنت خاص خودش خندید و من درسته قورتش دادم

این روزها در مورد همه ی اتفاق ها و همه ی صحبت ها و همه ی کارتون ها و خلاصه همه چی میپرسی چرا چرا چرا...

جالب این هست که خیلی چیزها رو دلیلش وخودت می دونی ولی نمیدونم چرا دوباره میپرسی متفکر

ما هم که مثل همیشه سرکاریم چشمک

تولد دوست مبینا آلا جان و تاجی که کاردستی خود مبیناست

البته برشش به دست توانای مامان آلا بوده و تزیینش با ما

*مبینا تا به امروز 28 ماه و 25 روزش هست*

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نيكو مامان محمد امير
19 آبان 92 11:47
قربون اين دختر ناز برم من من شما رو لينك كردم دوست داشتيد سر بزندي با هم در ارتباط باشيم
مامان و بابا
پاسخ
منم شما رو لینک کردم دوست عزیز
mamani helena
19 آبان 92 16:26
زندگی حکمت اوست زندگی دفتری از خاطره هاست چند برگی را تو ورق خواهی زد ما بقی را قسمت. ماشاله مبینا جون خانوم شده ما هم اپ کردیم بوس
مامان و بابا
پاسخ
چه عجب عزیزم دلتنگتون شده بودیم
مامان پريسا خانوم
24 آبان 92 0:41