مبینامبینا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

عشق مامان و بابا

کلاغ پر 19

1392/9/19 0:26
نویسنده : مامان و بابا
739 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااااااااااام

تو این ماه های آخر سال 92 سعی میکنم پر انرژی باشم و فراموش کنم که این سال چه ها بر من گذشت و امیدوار به این ماه های پایانی سال

باز هم یه پست از بازی های تابستونیمون.

من و دخترم بازی با آرد و آرد سوخاری و نمک رو خیلی دوست داریم و بهمون خوش میگذره بماند که الان پیشرفته تر شدیم و دیگه با آرد دست به هنر شیرینی پزی میزنیم که قبلا یکی از عکسهای شف مبینارو در حال درست کردن کیک هویج گذاشته بودم.

این بار با ایده ای که از سایت دوستم لیلا جان گرفتم رو یه سینی یک مقداری کاغذ رنگی چسبوندم و نمک هارو روش ریختم واقعا بازیمون جذاب تر شد،مبینا مدام با انگشتاش نمک ها رو کنار میزد و با دیدن رنگ هایی که به واسطه انگشتای خودش از زیر نمک ها هویدا میشد ذوق میکرد.

بعدش هم دخترکم شروع به نمک افشانی کرد البته اول نشسته 

و بعد ایستاده

و اما قسمت هیجانی ترش کاسه آب و محو شدن نمک ها در آب

اون چیزهایی که زیر صندلی میبینید لوبیا چیتی هست که قبل از این بازی دخترم باهاشون بازی میکرد که من دیدم کار داره به جاهای باریک کشیده میشه و با این سرعت لوبیا افشانی دیگه حبوباتی تو خونه نمیمونه که بخواهم غذایی برای اعضا خانواده فراهم کنم،پیشنهاد این بازی رو بهش دادم

نکته علمی ای که میتونید برای فرزندتون توضیح بدید همون حل شدن نمک و شکر در آب هست و در آخرش میتونید یه توضیح اجمالی در مورد اینکه اگر نسبت نمک به آب بیشتر باشه دیگه آب نمیتونه اون رو حل کنه.

البته به زبون بچگونه و قابل فهم تر مثلا میتونید بگید آب نمک و قورت میده ولی وقتی مقدار نمک زیاد باشه دیگه نمی تونه همشونو بخوره

پی نوشت:توجه کردید تو بیشتر بازی هامون مبینا همین تیپ و داره! نمیدونم چه دلبستگی ای بین دخترم و این شلوار هست از زمستون سال 91 تا الان از خودش جداش نکرده و تا میبینه وارد کشوش شده سریع هرچی تنش هست و در میاره و این شلوار و پاش میکنه

یکی نیست بگه نه به اون تاپ نه به اون شلوار زمستونی

ما هم که چیزی بهش نمیگیم و به سلیقه اش احترام میگذاریم.جدیدا که نه شش ماهی هست سعی میکنه موقع انتخاب رنگ ها رو با هم ست کنه.مثلا وقتی شلوار سبز تنش میکنم سریع میره بلوز سبز و شرت سبزش و میاره میگه اینا مثل همن بپوشون به هم میان

عاشقتم

پست بعدی و میخوام از شیرین زبونی های این مدت بگم البته اگر همشون یادم مونده باشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خانومی
19 آذر 92 15:28
مامانی عزیز سلام.تقریباخیلی از مطالبتون رو خوندم و واقعا لذت بردم از اینهمه صبر و انرژی و حوصله ی ای که واسه ی دخترک خشگل و نازتون میذارین و منه مادر رو هم تحریک کردین که فعالتر و پرانرژی تر واسه دخترکم عمل کنم واقعا بهتون خسته نباشید میگم و به دخترکتونم واسه ی داشتن چنین مامان با فکری تبریک میگم خیلی از اموزشهاتون نظرمو جلب کرد و تصمیم گرفتم این بازیها رو با دخترکم انجام بدم واقعا ممنون
مامان و بابا
پاسخ
خانومی عزیز مرسی بابت انرژی مثبتی که بهم دادید.خوشحالم که باعث انگیزه مضاعف شما شدم
مبینااقایی
2 اسفند 92 15:28
چه باهال