مبینامبینا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

عشق مامان و بابا

کلاغ پر 14

1392/7/22 11:25
نویسنده : مامان و بابا
961 بازدید
اشتراک گذاری

از اونجایی که من دو هفته ای به کل دسترسی به نت نداشتم و یک ماهی بود که سرعتم به شدت کم شده بود نتونستم بازیهامون و در قالب عکس اینجا بگذارم،این پست و پست بعدی مخصوص بازی های تابستان ما هست.

از قبل از دو سالگی دخترم چند باری با مبینا کلاژ درست کرده بودیم در ابتدا من یک سری عکس میبریدم و دخترم با چسب زدن به پشتشون اونها رو روی برگه میچسبوند. یکی از کلاژهایی که با هم درست کردیم به این صورت بود که من اعضاء صورت و براش میکشیدم و با قیچی میبریدم و مبینا بایداونها رو رو صورت ادمکی که من رو کاغذ براش کشیده بودم پیاده میکرد لازم به ذکرهست که در این بازی نباید به کودک گفت که چرا چشم و جای دهان گذاشتی یا...چون عکس العملهای والدین در ایجاد و تقویت اعتماد بنفس کودکان نقش مهمی داره،پس تو بازیهامون باید به این نکته توجه داشته باشیم.

این عکسها مربوط به بار سومی هست که من و دخترم کلاژ ادمک و درست کردیم،شما در ابتدا نباید انتظار یه کار بدون نقص رو از کودکتون داشته باشید.کاش عکسهای مبینا رو روی هاردم داشتم تا عکس اولین کاردستی ادمکمون و براتون میگذاشتم.

و حالا شروع بازی:در ابتدا من اینها رو که از شب قبل بریده بودم و در اختیار دخترم قرار دادم و ازش پرسیدم بنظرت اینها چی هستن؟ دخترم با استفاده از قوه تخیل خودش جوابهایی بهم داد

و بعد من این رو در اختیارش قرار دادم و بهش گفتم بیا اینها رو سرجاشون بچسبونیم

در نگاه اول بنظرم اومد چشم ها رو خیلی پایین چسبونده ولی هیچ نگفتم،به هر حال کاردستی خودشه و هرجور که دلش بخواد میتونه اونا رو بچسبونه

اونقدر سریع میچسبوندکه لنز دوربین من قادر به شکار لحظه نمیشد

و کلاه

و حالا دست ها و پاها،در ابتدا یکی از دست ها رو برعکس چسبوند ولی بلافاصله خودش اون رو اصلاح کرد

نوبت به موها رسید،اول دخترم به شیوه ی کاغذ های رنگی یک به یک کامواها رو چسب میزد و تلاش میکرد که اونها رو روی مقوا بچسبونه ولی کامواها به دستش میچسبید بخاطر همین ازش سوال کردم که بنظرت باید چیکار کنیم؟!بیا دنبال یه راه چاره باشیم و بعد از کمی فرجه جهت فکر کردن دخترم بهش پیشنهاد دادم که فکر میکنی اگر ما چسب و به مقوا بزنیم و موها رو روش بگذاریم بهتر نیست؟و مبینا با خوشحالی پذیرفت و دست بکار شد

یکم خورده ی کاغذ رنگی برای جیبهاش و یه چندتا دونه پم پم برای گردن بند آدمکمون

و به پیشنهاد مبینا یه شاخه گل در کنار آدمک

و حالا این هم نتیجه کار که دخترم با خوشحالی رو هوا گرفت و چندتا دور پیروزی دورتا دور اتاقش زد

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

متین
23 مهر 92 19:28
خیلی خوشم اومد از کاری که کردی براش افرین
به مامان خوش ذوق حتما امتحانش میکنم
خیلی برای بچه ها مفیده

خواهش میشه عزیزم

متین
23 مهر 92 19:28
خوشا آنان که با حق آشنایند مطیع محض فرمان خدایند چو ابراهیم اسماعیل خود را فدای امر الله می نمایند عید سعید «قربان»، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک
خاله فائزه
24 مهر 92 23:20
آفرررررررین مبینا خانم خیلی عالیه.
زهره
25 مهر 92 17:29
زهرا جون خیلی خوشم اومد از ایده بازیت، خصوصاً از اندازه آدم و کاغذت که به نظرم جذاب تر از اندازه آ4 ه. فکر کنم آنا هم استقبال کنه.بوس برای تو و مبینای زیبا رو!
سلام زهره جون،شما کجا اینجا کجا!خوشحالم که ازایده بازیمون خوشت اومده،حتما امتحان کن مطمئنم که آناهید هم خیلی خوشش میاد

لیلا
25 آذر 92 17:50
بازیه خوبیه حتما با پرنیان درست می کنم