کلاغ پر 24 ...از کرم تا پروانه
اوایل اردیبهشت بود که بهم از موسسه بویی زنگ زدن،راستش دیگه فراموششون کرده بودم حدود یک سال و نیم پیش در طرح این موسسه ثبت نام کرده بودم.خلاصه جناب رستمی قرار پست بسته رو باهام هماهنگ کردن و منخوشحالاز اینکه تو اون تاریخ تهران هستم و میتونم بسته رو تحویل بگیرم....
حالا محتویات بسته چی بود؟کرم درسته کرم ابریشم که قرار بود من و دخترم بهشون رسیدگی کنیم تا بزرگ بشن و بتونن پیله ببندن و بعد از اون تبدیل به پروانه بشن و...
ازدیدن بسته ای که حاوی 18 تا کرم ابریشم بود مبینا شگفت زده شده بود ولی اصلا کرم ها رو لمس نکرد،من هم که از هرجنبنده ای به غیر از انسان ترس دارم نمیتونستم خودم و راضی کنم که به کرم ها دست بزنم ولی بخاطردخترم به ترسم غلبه کردم و با کرم ها ارتباط فیزیکی برقرار کردم تا اینکه کم کم مبینا هم اومد و کرم ها رو نوازش کرد، کارمون فقط این بود که مرتب برگ های توت تازه از درخت میچیدیم و روزی چندین بار این برگ ها رو به کرم ها میدادیم و چه رشد سریع و شگفت انگیزی داشتن صدای خش خش خوردن برگ ها قشنگترین صدایی بود که شب ها سرگرممنون میکرد،کار دیگهای که باید میکردیم روزی یک مرتبه کرم ها رو جابه جا میکردم و فضولات زیرشون رو تمیز میکردم
بعد از یک هفته ما برگشتیم شیراز و کلی برگ هم چیدیدم برای مسیر برگشت و چند روزیهم تو شیراز با برگ های تازه و آبدار ازشون پذیرایی کردیم تا اینکه یک روز دیدم یکی از کرم ها در گوشه ی جعبه مشغول تار تنیدن شده سریع یک شونه تخم مرغ داخل جعبه گذاشتم و منتظر شدیم تا بقیه کرم ها هم به تدریج برای خودشون تار تنیدن و رفتن تو پیله بعد از حدود ده روز اولین پروانه ی ما بدنیا اومد که دختر هم بود و بعد از دو روز دومین پروانه که پسر بود هم دیده به جهان گشود و بلافاصله شروع به جفت گیری و تخم ریزی کردن و جالب اینجاست که بعد از چند روز کرم های کوچولو که از مورچه هم کوچیکتر بودن از تخم ها بیرون اومدن که جای شگفتی فراوون داشت
تو عکسها پروسه تبدیل شدن کرم به پروانه نشون داده شده
حسادت دخترم به دوستی این دو تا بخت برگشته
با انگشت رو کمرشون فشار می اورد تا از هم جداشون کنه