مبینامبینا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

عشق مامان و بابا

نمی دونم گفتی بابا یا توهم بود

1390/10/23 10:57
نویسنده : مامان و بابا
976 بازدید
اشتراک گذاری

چند روزی هست که خیلی بیشتر ازهمیشه آواز میخونی و صدا درمیاری،تازگی ها هم جیغ می زنی و چون دیدی تا جیغ می زنی سریع باهات حرف می زنیم و بهت توجه می کنیم هرموقع حوصله ات سر میره یا دوست داری باهات بازی کنیم تک جیغ می زنی و منتظر عکس العمل ما میشی،امروز تو آشپزخونه کارداشتم و هی تک جیغ زدی و هی دیدی خبری از مامان نیست که دیگه عصبانی شدی و پشت هم جیغ زدی منم برای آروم شدنت خودم رو نشون دادم و دالی گفتم، تا می رفتم سرکارم جیغ می زدی و هی من  دالی می کردم،دیگه شده بود نوبتی یه جیغ یه دالی،یه جیغ یه دالی....فکرکرده بودی بازیه و هی با خنده جیغ می زدی.

تازه بعضی وقت ها منم میشینم کنارت و با هم جیغ می زنیم و بابایی بهمون میخنده

امروز عصر با بابایی رفتیم صندلی کامپیوتر خریدیم وقتی که برگشتیم دیدم داری به لوستر نگاه میکنی و میگی بابابابابا، کلی ذوق کردیم و من گفتم مامانی گفتی بابا؟ یه بار دیگه بگو بابا و تو گفتی بابا یه مکث دوباره بابابابا، سریع از ذوقم به مامان جون زنگ زدم گفتم مبینا گفت بابا،خیلی خوشحال شدیم و کلی با بابایی جیغ زدیم و پریدیم بغل هم و تو رو بغل کردیم و هی بوست کردیم.

حالا نمی دونم توهم بود یا واقعا گفتی بابا.فردا هم امتحان می کنم اگر دوباره بگی یعنی اولین کلمه ای که گفتی بابا هست.

دوست داشتم اول بگی مامان ولی عیب نداره ذوق شنیدن حرف زدن تو اونقدر زیاده که دیگه برام مهم نیست اول بگی مامان یا بابا،ولی مامانی 9 ماه تو دل مامانی بودیاااااااااا

قربون خوابیدنت بشم مامانی

نمی دونم چه علاقه ای به زیر مبل و تخت داری،دودقیقه که پتو رو از روت برداشتم رفتم صورتم رو شستم برگشتم دیدم بلللللللللللللللللللللللله باز دخترم گیر کرده و نیاز به کمک داره

*مبینا امروز 6 ماه و بیست و شش روز داره*

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

معصومه
22 دی 90 7:37
سلام عزیز نی نیت خیلی نازه خدا نگهش داره خوشحال میشم به منم سر بزنی
مامان آیسا
25 دی 90 12:31
وای چه دخمله نازی چه موهای قشنگی داره دخمله من نه مو داره نه دندون خدا براتون نگه داره پیشه ما بیاید
عمه آتنا
25 دی 90 15:47
vay mashala kheiliiiiiiii naze man kheili zogh kardam vasash khoda hefzesh kone vasatun
زیبا
25 دی 90 16:16
سلام .7ماهگی مبیناجون مبارک.پارساجون مافقط چندروز از دخمل نازشمابزرگتره خوشحال میشیم به ما سر بزنید و افتخار بدبد تا با هم لینک بشیم.منتظرتونیم.
الهه
26 دی 90 10:32
آلای کوچک ما 5 و نیم بود که گفت بابابابا خانواده همسرم چند روزی بود که پیشمون بودن. باباش از ذوق این که نوه اش گفته بابابابا گریه اش گرفت! عشقن بچه ها ... یاد کوچولویی های آلا افتادم. ببوس دختر زیبات رو عزیزم
مامان نیاز
26 دی 90 12:06
سلام وای که چه دختر نازی و چه جشن دندونی قشنگی خدا مبینای نازمون رو براتون حفظ کنه . راستی مامانی غصه نخور چون مامان گفتن از بابا گفتن یکم سخت تره نی نی ها اول بابا رو بهتر تلفظ میکنن
مامان تارا جون
26 دی 90 13:20
بهت تبریک میگم عزیزم از حالا به بعد دختر نازت هر روز شیرین تر از قبل میشه
سمانه مامان پارسا جون
26 دی 90 13:38
برنده شدنتون مبارک باشه عزیزم
مامان علی خوشتیپ
26 دی 90 14:35
ماشاالله خیلی نازی تو دختر خواهر جون حالا اول هم بگه مامان ولی هرجا که میخواد بره ازش میپرسن :نام و نام خانوادگی.نام پدر؟
مامان آویسا
26 دی 90 16:52
سلام آویسای من دقیقا با مبینا جون توی یک روز دنیا اومدن! دختر نازتون همیشه سلامت و شاد باشه
maman sanaz
27 دی 90 16:19
salam kheyli naz khabide ghorbonesh .
مامان ساوینا
28 دی 90 16:52
سلام عزیزم .برنده شدن دختر نازت مبارك باشه عزيزم.خيلي قشنگه عكساش. بی نظیره. ممنونم که به ما سر می زنین
مامان آرميتا
30 دی 90 3:09
سلام ماشالله به اين دخملي چه ناز شده خدا حفظش كنه زير سايه پدر و مادرش آپم پيش ما هم بيا
مامان شینا
30 دی 90 13:30
رادین
30 دی 90 16:10
مبارکه.
مهسا مامان مرسانا
1 بهمن 90 2:01
ماشاالله خیلی نی نی نازی داری خدا برات ببخشه...خوشحالم می کنی به ما هم سر بزنی منتظرتم عزیزم اگر با تبادل لینک موافقی تو قسمت نظرات خودم بهم خبر بده
مامان پریناز
1 بهمن 90 8:50
سلام خاله جونی.خوبی عزیزم؟
دندونای کوشولوت مبارککککککککک
راستی مامانی معمولا اولین صداهایی که بچه میگه بابا هست.به اینا میگن حروف بین لبی که زودتر بچه میتونه باهاش تولید صدا کنه.نگران نباش همچین مامان بگه.بابای پریناز الان هی میگه بابایی بگو بابا؟پریناز:ماما!!
خدا دخمل نازتو نگهداره.راستی چون منم پرینازو پایین تخت میخوابوندم میگم معمولا پایین تخت دماش پایینه مواظب باش سرد نباشه

مرسی عزیزم راست می گی من اول دمای اتاق رو بالا بردم ولی بعد دیدم نه بازم سردتره،حالا بابایی رفته پایین من و دختری بالا.

مامان رويين
1 بهمن 90 10:46
حرف زدنت مبارك عزيز دلم خييييييييييييلي خوشگل خوابيدي دلم رفت
مامان آنیسا
1 بهمن 90 11:23
سلام .مبارک باشه ایشالا به زودی زود مامان هم میگه و دل مامان مهربونش رو بدست میاره
هستی
1 بهمن 90 19:21
سلام دوست کوچولو خیلی بامزه ای هااااا یه سرم به وبلاگ من بزن
بابای دوقلوها
2 بهمن 90 12:03
سلام. خیلی با نمکه. خدا حفظش کن. یه سر هم به ما بزنید. خونه خودتونه
مامان نفس طلایی
7 بهمن 90 20:13