مبینامبینا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

عشق مامان و بابا

تست شنوایی

1390/7/22 13:07
نویسنده : مامان و بابا
816 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح بردیمت برای مرحله دوم تست شنوایی، مرحله اول رو در بیمارستان موقع بدنیا اومدنت گرفته بودن و مرحله دوم رو بعد از سه ماهگی باید انجام می دادیم.صبح خیلی شاداب از خواب بیدار شدی لباسات رو تنت کردم وحرکت کردیم به سمت بیمارستان بقیه الله تو راه زنگ زدم به واحد شنوایی سنجی تا مطمئن بشم که هستن،خانمه گفت که باید خواب باشی،ما هم به امید اینکه تو ماشین خوابت می بره به راهمون ادامه دادیم ،تو هم طبق عادت همیشگیت که تو ماشین می خوابی، خوابیدی ولی تا رسیدیم بیدار و هشیار شروع کردی اطراف رو نگاه کردن، تو بخش هم هرکاری کردم نخوابیدی،خانم دکتر گفت که بیا این شربت رو بده تا بخوابه، برخلاف میل باطنی شربت رو بهت دادم ولی بسی خیال باطل،خانم خانما نمی خوابیدن، خانم دکتر گفتن این شربت رو هرکی خورده نهایت یک ربع بعد خوابیده ولی دختر خانم شما فقط گیج شده،خلاصه به هر شکلی بود بعد از 45 دقیقه خوابیدی و خانم دکتر تونستن گوشهای شما رو با دستگاهشون چک کنن،خداروشکر نتیجه عالی بود و دختر نازنینم، از نظر شنوایی هم مشکلی نداشتی.

اونجا بچه هایی بودن که از نظر شنوایی مشکل داشتن و اومده بودن گفتاردرمانی،بچه های نازی که نمی تونستن بشنون و حرف بزنن،خیلی ناراحت کننده بود.حتی نمیتونستم خودم رو برای یه لحظه هم جای این مادرها بگذارم، الان وقتی با مبینا حرف می زنم بهم نگاه می کنه و می خنده و با صداهایی که ازخودش درمی یاره جوابم رو میده ولی این مادرها هیچ کدوم از این لذتها رو نچشیدن. امروز بیشتر شاکرخدا شدم که دخترم سالم هست.دخترم تو هم به خاطر این موهبت خدا سپاس گذار باش.

*امروز سه ماه و دوازده روز داری خوشگل مامان*

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)