کلاغ پر 13
تیرماه که رفته بودیم شمال کلی وسیله نقاشی و کاردستی باخودم برده بودم.از اونجایی که مبینا برای باراول از دیدن دریا شوکه شده بود و خیلی دوست نداشت باباش بره سمت آب مدام درحال کنترل کردن باباش بود ولی بعد کم کم با دریا دوست شد و از بازی در ساحل لذت میبرد من هم از فرصت استفاده کردم و بساط کارگاهم رو راه انداختم و گذاشتم دخترم باخلاقیت خودش هرچی دوست داره انجام بده.البته کودک درون من ساکت ننشست و از دیدن آبرنگ و رنگ انگشتی به وجد اومد و بیاد کودکی نچندان دور شروع به آفرینش اثرهنری کرد.
تواین پست میخوام یکی از روشهای چاپ رو نشون بدم.
وسایلی که من همراه برده بودم آبرنگ و رنگ انگشتی و شابلون و یه تکیه ابر(پم پم) و مقوا بود.
میتونید از پم پم برای طرح انداختن باکمک شالون و رنگ انگشتی استفاده کنید.
به پیشنهاد دخترم ماتعدادی صدف هم رنگ کردیم برای مامان جون و ...
این هم نتیجه کار چاپ
درآخر دخترکم ترجیح داد باباش رو رنگ کنه و چه شادی وصف ناشدنی ای نصیب شاهدختم شد
دخترم امیدوارم همیشه لبت خندون باشه
این هم غروب زیبای دریا و خورشید همیشه تابان دخترم مبینا