مبینامبینا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

عشق مامان و بابا

بیاد روزهای مدرسه ...

1392/7/1 0:00
نویسنده : مامان و بابا
624 بازدید
اشتراک گذاری

دلم برای اون روزها لک زده،چه اون روزهایی که پشت نیمکت بودم چه اون روزهایی که جلوی نیمکت تدریس میکردم.هر سال اول مهر هوایی میشم.

کاش امکانش فراهم میشد و دوباره میتونستم تدریس کنم اونم فیزیک که خیلی دوسش دارم

امروز از صبح فقط کانال های تلویزیون و عوض میکردم و هرجا برنامه در مورد مدرسه بود و میدیدم یاد این ترانه هم بخیر

همشاگردی سلام

آغاز سال نو، با شادی و سرور
هم ‌دوش و هم ‌زبان، حرکت به سوی نور

آغاز مدرسه، فصل شکفتن است
در زنگ مدرسه، بیداری من است

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم‌ شاگردی سلام، هم‌ شاگردی سلام

مهر از افق دمید، فصلی دگر رسید
فصل کلاس و درس، ما را دهد نوید

شد فصل کسب علم، فصل تلاش و کار
دانش به نسل ما، می ‌بخشد اعتبار

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم ‌شاگردی سلام، هم ‌شاگردی سلام

ای در کنار ما، آموزگار ما
چون شمع روشنی، در روزگار ما

روشن ز نور توست، کاشانه دلم
در کار من تویی، حلال مشکلم

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم‌ شاگردی سلام، هم ‌شاگردی سلام

فردا از آن توست، ای نسل چاره ‌ساز
با یاری خدا، آینده را بساز

فردای روشن است، با وحدت کلام
از ما تو را درود، از ما تو را سلام

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم‌ شاگردی سلام، هم ‌شاگردی سلام

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان آرمیتا
6 مهر 92 12:35
من هم عاشق روزهای مدرسه هستم یادش بخیر با 2 پست جدید آپم
متین
11 مهر 92 18:54
هم شاگردی سلام خوبی این شعرت منو تا کجا ها برد واقعا یادش به خیر ازت ممنون بابت شعر خیلی کار قشنگی کردی
مامانی درسا
17 مهر 92 8:00
به یاد روزهای خوبی گذشته ...... و امیدوارم روزهای آینده تون پرشه از شادی و موفقیت .... ببوس عزیزتو
لیلا
13 تیر 93 1:30
با خوندن این پستت منم دلم مدرسه خواست یادش بخیر