مبینامبینا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

عشق مامان و بابا

اولین باری که سوار روروئک شدی

1390/10/10 0:11
نویسنده : مامان و بابا
841 بازدید
اشتراک گذاری

امروز برای اولین بار گذاشتمت تو روروئکت،خیلی با تعجب به اسباب بازیهای جلوش نگاه کردی و یهو شروع کردی به خوردنشون، میخواستی شناسایی کنی ببینی چی هستن، سایز روروئک رو تو کوتاهترین حالت تنظیم کردم،تابتونی با نوک پاهات حرکت کنی،ولی خیلی زیاد توش نشستی و خیلی زود خسته شدی.فکر کنم یکم دیگه که بزرگ بشی و پاهات راحتتر به زمین برسن بیشتر دوست داشته باشی توش بشینی و مامانی هم باخیال راحتتر می تون به کارها برسه

فدای دخترم بشم که ازهمون اول بدنیا اومدنش تو حموم خیلی آروم بود،راستی مامان بهت گفته بود که از بیست و یک روزگیت خودم می برمت حموم

اینجا هم دخترم رفته حموم

حمام رفتن دختر گلم

چرت بعد از حموم

چرت بعد از حمام

فرشته ی مامان هروقت می خوابی مامان به جای اینکه به کارهاش برسه هی میشینه و نگاهت میکنه،آخه هر چی نگاهت میکنم از دیدنت سیر نمیشم،گاهی اونقدر تو خواب بوست می کنم که بیدار میشی و یه نیم نگاه و یه لبخند به مامان می زنی و دوباره میخوابی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

ثمين
9 آبان 90 22:05
سلام. به جمع دوستان دنياي نفيس خوش اومدين
ممنون

خاله هدي ياسمين زهرا
16 آبان 90 0:02
خوشگل خانم و مامان و باباي گلش، عيدتون مبارك
عید شما هم مبارک

مامان آرینا
18 آبان 90 16:40
سلام دوست عزیز.چه دختره نازی داری .خوشحال می شم به ما سربزنید.بااجازه لینکتون کردم.
سلام عزیزم.ما هم خوشحال می شیم از دوستی با شما.